♥ نوشته شده در جمعه 94/2/11 ساعت 8:0 عصر توسط زهرا محمودی
:
پیامی از طرف خدا::
♥ نوشته شده در پنج شنبه 94/2/10 ساعت 9:29 عصر توسط زهرا محمودی
:
چی میشه مگه؟؟....
♥ نوشته شده در چهارشنبه 94/2/9 ساعت 12:0 صبح توسط زهرا محمودی
:
ــــــــ
♥ نوشته شده در سه شنبه 94/2/8 ساعت 12:0 صبح توسط زهرا محمودی
:
تاحالاشده.....
♥ نوشته شده در دوشنبه 94/2/7 ساعت 3:0 صبح توسط زهرا محمودی
:
هیچ وخ الکی نخندین چون...
♥ نوشته شده در یکشنبه 94/2/6 ساعت 4:0 صبح توسط زهرا محمودی
:
:)
♥ نوشته شده در شنبه 94/2/5 ساعت 6:32 عصر توسط زهرا محمودی
:
گاهی...
♥ نوشته شده در جمعه 94/2/4 ساعت 3:31 عصر توسط زهرا محمودی
:
چراااا؟؟؟
♥ نوشته شده در جمعه 94/2/4 ساعت 3:27 عصر توسط زهرا محمودی
:
زانو زدم و اشک ریختم...
زانو زدم و اشک ریختم... از خــــــــدا پرسیدم خـــــدایا چه چیز تو را ناراحت مى کند خـــــــداوند فرمود: هر وقت بنده اى با من سخن مى گوید چنان به حرف هاى او گوش میدهم که گویى به جز او بنده اى ندارم ولى او چنان سخن میگوید که گویى من خداى همه هستم جز او
♥ نوشته شده در سه شنبه 94/2/1 ساعت 3:0 صبح توسط زهرا محمودی
:
بر من که به سمتت آمدم پشت مکن...... دستان لطیف خویش را مشن نکن.... یک لحظه غرور خود را بشکن.... در کندوی اعصاب من انگشت نکن.....مصرع آخرش از همه مهمتررره....شعر از مصطفی حسن زاده..:)