شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار
دوستان عزيز سلام...اميدوارم که حال همگي شما خوب باشه....من اين اتاق رو با کمک چندتا از دوستان ساختم و از تمام دختراي پارسي بلاگ دعوت مي کنم تا به اين اتاق بيان....زياد وقتتونو نميگيرم فقط اينکه ورود افراد مذکر ممنوع .....آجي هاي گلم نمي خوام که اين اتاق سوت و کور باشه و ازتون مي خوام که مطالب زيباي خودتون رو براي اين اتاق بفرستين.......منتظرحضور گرمتون هستم........خدانگهدار

پيام‌هاي اتاق

ساعت دماسنج
+ حتماااااا بخوووووووونيييييييد داستان... عصبانيت و عشق حتما بخونيد ?مرد درحال تميز كردن اتومبيل تازه خود بود كه متوجه شد پسر 4 ساله اش تكه سنگي برداشته و بر وري ماشين خط مي اندازد. مرد با عصبانيت دست كودك را گرفت و چندين مرتبه ضربات محكمي بر دستان كودك زد بدون اينكه متوجه آچاري كه در دستش بود شود. در بيمارستان كودك به دليل شكستگي هاي فراوان، انگشتان دست خود را از دست داد.
وقتي كودك پدرخود را ديد با چشماني آكنده از درد از او پرسيد: پدر انگشتان من كي دوباره رشد مي كنند؟ مرد بسيار عاجز و ناتوان شده بود و نمي توانست سخني بگويد، به سمت ماشين خود بازگشت و شروع كرد به لگد مال كردن ماشين .. و با اين عمل كل ماشين را از بين برد و ناگهان چشمش به خراشيدگي كه كودك ايجاد كرده بود خورد كه نوشته بود: ( دوستت دارم پدر ! )
خيلي قشنگ بود @};-
مرسي عزيز
تك انديش
@};-
ساعت دماسنج
گروه خواهرانه
vertical_align_top